فهرست مطالب

پژوهش نامه ایرانی سیاست بین الملل
سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 21، پاییز و زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/06/31
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حدیث آسمانی کناری* صفحات 1-25

    چین، یکی از بزرگ ترین قدرت های اقتصادی دنیا به شمار می آید که برنامه های راهبردی کلانی را در راستای رشد شاخص های گوناگون اقتصادی، ازجمله تنوع بخشی به صادرات، بهره مندی از فناوری های پیشرفته در تولید و همچنین، توسعه راه های تجاری در سراسر جهان دنبال می کند. در کنار پیشبرد طرح ها و ابتکارهای یادشده، یکی از دغدغه های اصلی این کشور در دهه های اخیر، تامین امنیت و افزایش قدرت نظامی اش بوده است. نگهداری و پاسبانی از این دستاوردها در برابر افزایش خطر تروریسم، درگیری های سرزمینی با همسایگان، و همچنین تامین امنیت مسیرهای تجاری و کریدورهای بین المللی، به ویژه مسیرهایی که در ابتکار بزرگ «یک کمربند، یک جاده» مشخص شده است، از مهم ترین دلایل بالا بردن بودجه نظامی، بهره گیری از تجهیزات پیشرفته، و تعریف نقش های جدید برای حضور در نقاط فراسرزمینی توسط چین به شمار می آیند؛ بااین حال، ازآنجاکه افزایش قدرت نظامی، به سبب افزایش نگرانی های منطقه ای و فرامنطقه ای همسایگان و رقبا، احتمال بروز «مشکل امنیتی» را افزایش می دهد، چین در راستای افزایش انواع همکاری ها نیز تلاش کرده است. این گونه فعالیت ها در قالب دیپلماسی نظامی، قابل بررسی هستند که مراد از آن، بررسی فعالیت های صلح آمیز و اغلب غیررزمی و غیرخشن توسط ارتش و نیروهای مسلح است. این مقاله برآن است که دیپلماسی نظامی چین و نقش آن در سیاست خارجی این کشور را بررسی و واکاوی کند. پرسش پژوهش این است که «درپیش گرفتن رویکرد دیپلماسی نظامی توسط چین، چه تاثیری بر سیاست خارجی این کشور داشته است؟» این مقاله با به کارگیری روش تبیینی، درصدد نشان دادن رابطه معنادار میان دیپلماسی نظامی و شاخص های سیاست خارجی است. بررسی ها نشان می دهد که «درپیش گرفتن چنین رویکردی از طریق تاثیرگذاری بر سیاست خارجی ازجمله شکل دهی به محیط امنیتی، گسترش جغرافیای عملیاتی، و افزایش نفوذ، سبب افزایش توانمندی چین در پیگیری منافع، افزایش قدرت، و نقش آفرینی این کشور در عرصه دگرگونی های بین المللی می شود».

    کلیدواژگان: دیپلماسی نظامی، سیاست خارجی، جمهوری خلق چین، توان نظامی
  • فریبرز ارغوانی پیرسلامی*، حسین علیپور صفحات 27-58

    ظهور اقتصادی چین در دهه های اخیر، سبب شده است که هم زمان با اهمیت یافتن مولفه اقتصاد در سیاست خارجی این کشور، دیپلماسی اقتصادی به مثابه یک ابزار در دستورکار سیاست گذاری خارجی بیجینگ قرار گیرد. چالش ها و فرصت های ناشی از دو روند هم زمان ملی گرایی و جهانی شدن با تقویت روند همکاری های منطقه ای نیز بستر مناسبی را دراختیار دیپلماسی اقتصادی چین در مناطق گوناگون، ازجمله آسیای مرکزی قرار داده است. هدف اصلی این مقاله، واکاوی جنبه های گوناگون دیپلماسی اقتصادی چین در منطقه آسیای مرکزی است. این مقاله با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از داده های اقتصادی، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که «دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با چه فرصت ها و چالش هایی روبه رو است؟» در همین راستا می توان گفت، با وجود فرصت های اقتصادی چشمگیر در این منطقه برای دیپلماسی اقتصادی چین، چالش های سیاسی مهمی نیز در برابر این شکل از دیپلماسی وجود دارد». یافته های این پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با فرصت های اقتصادی ای همچون ظرفیت های انرژی منطقه، بازارهای مصرفی، محیط نیازمند سرمایه گذاری خارجی، و نقش تسهیل کننده و اعتمادساز سازمان همکاری شانگهای روبه رو است و درمقابل، با چالش های سیاسی ای مانند حضور قدرت های رقیب، چین هراسی در منطقه، و شکنندگی دولت ها در آسیای مرکزی نیز روبه روست.

    کلیدواژگان: آسیای مرکزی، چین، دیپلماسی اقتصادی، سیاست خارجی، منطقه گرایی
  • حسین اصغری ثانی*، سید مسعود موسوی شفائی، مریم برازجانی صفحات 59-85

    منطقه خودمختار سین کیانگ از دوران سلسله هان، برای حاکمان چینی درحکم یک معمای پیچیده عمل کرده و مردم آن در حوزه های فرهنگی، مذهبی، قومی و... متفاوت بوده اند. افزون براین، ویژگی های جغرافیایی و وجود یک منطقه مرزی از عوامل دیگری است که کنترل چین بر این منطقه را به چالش کشیده است. با شروع سال 1949، چین با جدایی طلبی اویغورها و استقلال ترکستان شرقی، به عنوان یک معضل داخلی، روبه رو شد. از اوایل دهه 1990، چین، جنبه های بین المللی این معضل را به رسمیت شناخت و مجبور به مقابله با تجلی های خارجی آن شد. این سیاست جدید، روابط چین با ترکیه را که افزون بر پیوندهای تاریخی، زبانی، مذهبی و فرهنگی با اویغورهای مسلمان، به لحاظ ایدیولوژیکی هم از ملی گرایی اویغور الهام گرفته و جایگاه مناسبی برای پناهندگان اویغور است، تحت تاثیر قرار داد؛ بنابراین، نگارندگان قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که «وضعیت سین کیانگ چه تاثیری بر روابط چین و ترکیه داشته است؟» به نظر می رسد، کیفیت و کمیت روابط چین و ترکیه پیش از دهه 1990، با تاثیرپذیری از دگرگونی های سین کیانگ، در وضعیت نامطلوبی بوده و تحولات سین کیانگ پس از دهه 1990، تحت تاثیر روابط اقتصادی، نظامی، و سیاسی بین دو کشور، به زیان اویغورها مدیریت شده است.

    کلیدواژگان: وضعیت سین کیانگ، اویغورها، ترکیه، چین، سیاست خارجی، دیاسپورای اویغور
  • علی باقری دولت آبادی* صفحات 87-115

    چین ازجمله کشورهای فعال در حوزه دیپلماسی سلامت است. این دیپلماسی در دوران پساکرونا با جدیت بیشتری دنبال شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که «دیپلماسی سلامت چین دارای چه اهداف، انگیزه ها، و کارکردهایی است؟ فرضیه پژوهش، انگیزه چین را سیاسی اقتصادی، هدف آن را کسب قدرت نرم و کارکرد آن را اقتصادی سیاسی بیان می کند. در راستای بررسی فرضیه یادشده از روش کیفی با رویکرد تحلیلی تبیینی استفاده شده است. داده های پژوهش نیز به شیوه کتابخانه ای و از منابع الکترونیک گرد آوری شده است. برپایه یافته های پژوهش، دیپلماسی سلامت چین، برخلاف دوران جنگ سرد، دیگر متاثر از مسایل ایدیولوژیک نیست و این کشور بیشتر انگیزه های اقتصادی سیاسی را دنبال می کند. پکن در طول سه دهه اخیر، به ویژه پس از گسترش بیماری کرونا در جهان کوشیده است از دیپلماسی سلامت برای ارتقای قدرت نرم خود در جهان بهره ببرد. غفلت امریکا و اروپا از قاره افریقا و نیازهای پزشکی کشورهای آن، موجب شده است تا چین، دیپلماسی سلامت خود را در بسیاری از کشورهای افریقایی گسترش دهد. نیاز این کشورها به تجهیزات مراقبتی و پیشگیرانه در جریان شیوع کرونا و نیز تهیه واکسن در سال 2021 فرصت های بی بدیلی را برای پکن فراهم کردند.

    کلیدواژگان: دیپلماسی سلامت، چین، آفریقا، سازمان بهداشت جهانی، کرونا
  • مهدیه حیدری* صفحات 117-142

    با قدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ، توسعه روابط خارجی در نقطه ثقل سیاست خارجی این دو دولت قرار گرفته است. لذا پرسش اصلی که طرح شده، این است که علل گسترش این تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین و عربستان سعودی چیست؟ فرضیه موقتی طرح شده، این است که گسترش تعاملات چین و عربستان مثاثر از سه علل اساسی است، اول) تضمین دسترسی به منابع انرژی با ثبات از سوی چین و تنوع بخشی به بازار فروش آن از سوی عربستان سعودی، دوم) رقابت ها و تنش های منطقه ای و بین المللی دو دولت، سوم) تلاش برای جلوگیری از گسترش اسلام گرایی افراطی. با کاربست نظریه نوواقع گرایی والتز، یافته های پژوهش نشان می دهد که رهبران چینی با طراحی پروژه یک کمربند یک جاده و درگیر کردن منافع عربستان با این پروژه، ضمن دسترسی به انرژی این کشور، همزمان به دنبال ایجاد توازن قدرت در برابر فشارهای اقتصادی ایالات متحده بر چین بوده، از سوی رهبران سعودی با طرح افق 2030 در راستای طرح چینی یک کمربند یک جاده و نیز توسعه سیاست نگاه به شرق، در صدد ایجاد موازنه قدرت در برابر گسترش نفوذ ایران در منطقه و نیز کاهش تنش ها و فشار های ایالات متحده بر خود از طریق ایجاد یک متحد استراتژیکی جدید در سطح منطقه ای و بین المللی برای عربستان بوده است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق مبتنی بر شیوه توصیفی تحلیلی است.

    کلیدواژگان: چین، عربستان سعودی، رئالیسم ساختاری، روابط خارجی، موازنه قدرت
  • حسین دلاور*، محسن اسلامی، سید مسعود موسوی شفائی صفحات 143-167

    در طول سال های اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادی راهبردی پرشماری در صحنه بین الملل آغاز شده است که یکی از مهم ترین آن ها، بریکس است. عضویت چین در بریکس، ضمن تحکیم قدرت سیاسی اقتصادی آن، شرایطی را فراهم کرده است که در بطن آن، رویکرد خود در مورد نظام سیاسی اقتصادی جهانی و نارضایتی اش از توزیع قدرت را به اشتراک بگذارد. در مقاله حاضر، روند عملکرد بریکس با مشارکت فعال چین برای بازتوزیع قدرت در شرایط خاصی بررسی شده و نویسندگان با استفاده از روش تاریخی و رویکرد توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای، درصدد پاسخ گویی به این پرسش برآمده اند که «در جهانی که ایالات متحده ابرقدرت آن بوده، رفتار راهبردی چین در ابتکاراتی چون بریکس، بر چه مبنایی استوار بوده است؟» فرضیه مطرح شده نیز ناظر بر این است که «چین با تاثیرپذیری از شرایط بین المللی پس از جنگ سرد، الگوی کلان توازن بخشی در سطوح داخلی و خارجی را پیگیری کرده است؛ ازاین رو، مشارکت فعال در ابتکاراتی چون بریکس، نشان دهنده جنبه ای از توازن خارجی الگوی کلان چین برای بازتوزیع قدرت از طریق موازنه نرم است». نویسندگان، بیشتر ابزارهای اصلی موازنه سازی نرم را که چین از طریق بریکس به کار می برد، ازجمله دیپلماسی اقتصادی، را شناسایی کرده اند.

    کلیدواژگان: چین، ایالات متحده آمریکا، موازنه نرم، دیپلماسی اقتصادی، بریکس
  • فرزاد رستمی*، ندا کهریزی صفحات 169-193

    عرصه روابط بین الملل در ساختاری آنارشیک روابطی با نگاه امنیتی و قدرت جویانه را موجب می شود و اقداماتی جهت توسعه قدرت در نظم خودیارانه انگاره تضعیف امنیت را در میان دولت های در حال رقابت ایجاد می کند. رقابت کنونی ایالات متحده و چین به عنوان قدرتی نوظهور در این چارچوب قابل بررسی است. ایالات متحده حضور چین در خاورمیانه و تعامل روبه گسترش چین و اسراییل را نفوذ در حیطه استراتژیک خود ارزیابی می کند؛ مناسباتی که امروزه ابزاری است که در دست چین خوب عمل کرده. پژوهش حاضر به منظور بررسی عرصه نوین رقابتی ایالات متحده و چین حضور چین در حیات خلوت ایالات متحده یعنی اسراییل را مدنظر قرار داده. گسترش روابط و تعاملات دو کشور که نفوذ قدرت چین در اسراییل را به همراه دارد از ابعاد گوناگون قابل توجه است. حال پرسش این است که «پیامدهای امنیتی گسترش حوزه نفوذ چین در اسراییل برای ایالات متحده کدم اند؟» در پاسخ و با بهره از رویکرد تحلیلی توصیفی و با روش کتابخانه ای می توان بیان داشت که «تعاملات روبه رشد چین و اسراییل دربردارنده پیامدهای امنیتی برای ایالات متحده خواهد بود که در ابعاد فناورانه، زیرساختی، سایبری و تجاری قابل بررسی است» با بهره از تیوری معمای امنیتی می توان ابعاد گسترش حضور چین در منطقه خاورمیانه و با تاکید بر اسراییل را تشریح و پیامد امنیتی آن را برای آمریکا تبیین نمود. درنتیجه این تسری نفوذ چند پیامد امنیتی برای ایالات متحده محتمل است که در صورت عدم توجه ایالات متحده و گسترش دامنه تنش میان دو قطب اقتصادی شرایط را برای ایالات متحده پیچیده خواهد کرد

    کلیدواژگان: معمای امنیت، گسترش نفوذ، مناسبات چین و اسرائیل، پیامد امنیتی، تهدیدات سایبری و فناورانه
  • افشین شامیری، زینب فرهادی* صفحات 195-218

    در طول چند دهه اخیر، چین برای تکمیل قدرت همه جانبه خود، بر منابع پرشمار قدرت، به ویژه منابع جدید آن متمرکز شده است؛ ازاین رو، نهادهای بین المللی برای این کشور در سطح منطقه ای و بین المللی اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند. پرسشی که در این پژوهش در پی پاسخ گویی به آن هستیم، این است که «چرا چین، مشارکت خود را در نهادهای بین المللی افزایش داده و درصدد خلق نهادهای جدید، به ویژه نهادهای اقتصادی و مالی است؟» در پاسخ به این پرسش، فرضیه پژوهش حاضر، مبتنی بر این گزاره است که «چینی ها برای تغییر و تقویت جایگاه بین المللی خود ازیک سو و تغییر در ترتیبات امنیتی و اقتصادی جهانی ازسوی دیگر، با رویکردی غیرتهاجمی و مسالمت آمیز اقدام به مشارکت در نهادهای بین المللی و در برخی موارد، اقدام به خلق نهادهای منطقه ای و بین المللی (مانند سازمان همکاری شانگهای، بریکس، و بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی) کرده اند». این رویکرد که برآمده از غلبه رویکرد عمل گرایانه در سیاست خارجی چین است، سه مرحله امتناع، مشارکت، و نهادسازی در عرصه بین المللی را دربر می گیرد. روش به کاررفته در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است.

    کلیدواژگان: چین، نهادگرایی، عمل گرایی، مشارکت، نهادسازی بین المللی
  • نوذر شفیعی* صفحات 219-245

    این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که «دیپلماسی دام بدهی، چگونه کار می کند؟» و «چه تاثیری بر طرح هژمون شدن چین دارد؟» فرضیه مقاله که به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است، این است که «چین، در پی گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی، و راهبردی خود در منطقه و جهان برای تبدیل شدن به قدرت هژمون است و در این مسیر، از طریق ابتکار «یک کمربند، یک جاده»، به ویژه با دادن وام برای اجرای طرح های زیرساختی با عنوان «کالای عمومی» به کشورهایی که در مسیر آن قرار دارند، این کشورها را در چنبره خود گرفتار می کند و از آن ها به عنوان سکویی برای نفوذ منطقه ای و جهانی خود بهره می برد». این رویکرد چین، سبب شکل گیری برداشت منفی از این کشور نزد افکار عمومی بین المللی شده است و همین مسیله موجب شده است که چین، به جای نزدیک شدن به موقعیت هژمون، از آن دور شود. یافته های مقاله نشان داد که اگر کشورها در صحنه روابط بین الملل، تصور منفی ای از کالای عمومی قدرت هژمون داشته باشند، کسب، حفظ، و ارتقای موقعیت هژمونیک با چالش روبه رو می شود.

    کلیدواژگان: دام بدهی، ابتکار یک کمربند، یک جاده، هژمونی، کالای عمومی
  • امیر عباسی خوشکار* صفحات 247-267

    رفتار سیاست خارجی چین پس از به قدرت رسیدن نخبگان دوره پسامایو، به لحاظ جهت گیری های منطقه ای و جهانی تغییرات چشمگیری داشته است. ایدیولوژی مایو کنار گذاشته شد و توسعه اقتصادی و تعامل با نظام سرمایه داری برای دریافت سهم از کیک اقتصاد جهانی، در دستورکار رهبران حزب کمونیست قرار گرفت. دراین بین، سازمان ها و نهاد های چندجانبه، به عنوان ابزاری برای نفوذ در ساختار قدرت در سطح منطقه ای و جهانی به کار رفته اند. یکی از دلایل انتقال پارادایم سیاست خارجی چین از مایوییسم به توسعه گرایی بازارمحور، تغییر در هویت سیاست خارجی و ادراک راهبردی نخبگان چینی بوده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «چه عاملی سبب تغییر موضع چین از سیاست خارجی مقابله جویانه ایدیولوژیک به سیاست خارجی مشارکت جویانه توسعه گرا شد؟» و «جایگاه سازمان ها و نهادهای چندجانبه گرا در این فرایند چگونه متحول شد؟» فرضیه پژوهش حاضر این است که «تحول در ادراک راهبردی نخبگان سیاست خارجی پسامایو سبب شده است که سازمان ها و نهادهای چندجانبه در قالب ایفای نقش دولت توسعه گرای مشارکت جو، در کانون سیاست خارجی چین برای ارتقای موقعیت اقتصادی قرار گیرند و سیاست خارجی چین در ابتدا به سوی مشارکت نهادی و در مراحل بعد، به سوی موازنه سازی نهادی پیش برود.

    کلیدواژگان: نخبگان سیاست خارجی پسامائو، توسعه گرایی اقتصادی، پیچیدگی ادراکی و مفهومی، هویت سیاست خارجی، نقش یابی، نظم سازی چندجانبه
  • مژگان قربانی* صفحات 269-293

    یکی از تحولات مهم ایجادشده در سیاست خارجی چین پس از جنگ سرد، تمایل پکن به حفظ روابط دوستانه با کشورهای همسایه است. هدف این کشور از برقراری روابط خوب با همسایگان، فراهم کردن محیطی مطلوب تر برای توسعه اقتصادی داخلی و سپس، افزایش ثروت و قدرت این کشور در عرصه جهانی بوده و به همین دلیل، سیاست یکپارچه منطقه ای به نام سیاست پیرامونی یا سیاست همسایگی را تدوین کرده است. پرسشی که در پژوهش پیش رو در پی پاسخ گویی به آن هستیم، این است که «چین چه راهبرد هایی را در چارچوب سیاست همسایگی خود اتخاذ کرده و دراین راستا با چه چالش هایی روبه روست؟» در پاسخ به این پرسش باید گفت، «سیاست همسایگی خوب» در دوران دنگ شیایوپینگ، «سیاست همسایه به عنوان شریک» در دوران جیانگ زمین، «سیاست همسایگی خوب، امن، و مرفه» در زمان هو جینتایو، و «سیاست جامعه مشترک با سرنوشت مشترک» در زمان شی جین پینگ ازجمله سیاست های همسایگی چین به شمار می آیند. درواقع، چین تنها قدرت درحال ظهوری نیست که تلاش می کند، از طریق ابتکارات بلندپروازانه سیاست خارجی، به پیرامون خود شکل دهد، بلکه پیش از آن، اتحادیه اروپا نیز در این مسیر گام نهاده بود. هدف مقاله حاضر این است که نشان دهد، رهبران چین با درک درست نظام بین الملل و تغییر تفکر راهبردی خود، سیاست خارجی مناسب و به تبع آن، دیپلماسی همسایگی درخوری را درپیش گرفته و توانسته اند محیط امنی برای توسعه خود فراهم کنند که سبب شکل گیری نظم منطقه ای جدیدی می شود.

    کلیدواژگان: سیاست همسایگی، چین، همکاری های اقتصادی، توسعه، صلح، امریکا
  • فاطمه محروق* صفحات 295-320

    تکامل نظام بین الملل قرن بیست و یکم به سوی نظامی پیچیده و آشوبی، به دلیل هم زمانی گذار جهانی و منطقه ای قدرت ناشی از رقابت میان چین و ایالات متحده سبب اهمیت یافتن دریاها در فرایند گذار نظم شده است. برایند چنین گذاری را می توان در تنش های دریایی هندوپاسیفیک، به ویژه در دریای جنوبی چین، مشاهده کرد. چنین گذار چندسطحی ای، بیانگر ناکارآمدی الگوی سنتی گذار قدرت و ضرورت تعدیل آن در چارچوب نظام های پیچیده است. براین اساس، پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که «دریا و اقیانوس، چه نقشی در گذار قدرت در نظام های بین المللی پیچیده دارند؟» فرضیه نگارنده این است که «رقابت برای تسلط بر دریاها و اقیانوس ها می تواند نقطه انتقال فشارهای گذار سیستمی به شاخه های نظم منطقه ای و تغییر معماری امنیتی آن به سوی نظم نوین امنیتی دریاپایه باشد». پژوهش حاضر با استفاده از نظریه گذار قدرت چندسطحی، تلاش دارد تا از چشم اندازی سیستمی به تبیین پویش ها و رقابت های دریایی چین و امریکا در فرایند گذار بپردازد. روش انجام پژوهش، قیاسی استقرایی مبتنی بر استنتاج و ترکیب است. براین اساس، ابتدا اصول و قواعد گذار در نظام های پیچیده و آشوبی، استخراج و با ترکیب آن ها، الگوی گذار شاخه ای و نظام جامع کنترل شبکه ای ارایه می شود.

    کلیدواژگان: گذار دریاپایه، چین، امریکا، هندوپاسیفیک
|
  • Hadith Asemani * Pages 1-25

    China, as an economic power, pursues major strategic plans such as diversification of exports, the high-tech manufacturing, and developing trade routes around the world. Also, China recently has heavily invested in security and military strength to deal with terrorism, separatist movements, territorial disputes with East Asian neighbors, as well as securing trade routes and international corridors, especially those identified in the massive One Belt-One Road initiative. However, China seeks different kinds of international cooperation through milirary diplomacy to avoid a possible security dilemma. This research investigates the impact of China's military diplomacy on its foreign policy? This article seeks to examine China's military diplomacy and its role in the country's foreign policy. Findings show that military diplomacy will increase the country's ability to pursue national interest, develop its security environment, create a positive image, and expand operational geography.

    Keywords: military diplomacy, foreign policy, People's Republic of China, military capability
  • Fariborz Arghavani Pirsalami *, Hossein Alipour Pages 27-58

    China’s economic diplomacy has significantly contributed to its recent economic growth. The country manages the opportunieis and challenges made by Nationalism and Globalization by economic diplomacy. China considerably works on regional cooperation in Central Asia. Taking a descriptive-analytical method and based on economic data, the current research investigates opportunities and challenges that China's economic diplomacy must deal with in Central Asia. The findings show that China's economic diplomacy in Central Asia enjoys economic opportunities such as regional energy capacities, consumer markets, foreign demand for Chinese investment. In addition, China plays a key role in the Shanghai Cooperation Organization. On the other hand, the country encounters political challenges such as the presence of rival powers in Central Asia, chinophobia in the region and the fragile governments in its neighborhood.

    Keywords: Central Asia, China, Economic Diplomacy, foreign policy, Regionalism
  • Hossein Asghari Sani *, Masoud Mousavi Shafaee, Maryam Borazjani Pages 59-85

    Xinjiang Autonomous Region has been a complex puzzle for Chinese rulers throughout history and its people have been diverse in cultural, religious, and ethnic areas. In addition, geographical features and the existence of a border region challenge China's control on this area. Since 1949, the Uyghur separatists and the independence of East Turkestan as an internal problem. Since early 1990s, China has recognized the international aspects of this dilemma and has been forced to confront its consequences. The new policy affected China's relations with Turkey, which in addition to its historical, linguistic, religious and cultural ties with the Muslim Uighurs, was ideologically inspired by Uighur nationalism as well as a suitable place for Uyghur refugees.So the authors intend to investigate how the Xinjiang situation has affected China-Turkey relations. It seems that the quality and quantity of China-Turkey relations before the 1990s have been affected by the Xinjiang developments, and have been undermined, and the Xinjiang developments after the 1990s have been managed at the expense of the Uighurs by the economic, military and political relations between the two countries.

    Keywords: Xinjiang situation, Uighurs, Turkey, China, foreign policy, Uyghur Diaspora
  • Ali Bagheri Dolatabadi * Pages 87-115

    China has actively pursued health diplomacy in the post-Corona era. The current research investigates the goals, motives and functions of Chinese health diplomacy. China's motivation is politico-economic, its goal is soft power, and its function is economic-political advantages. This research follows a qualitative method and analytical-explanatory approach. Research data was collected from the press and digital sources. The findings show that China's health diplomacy, unlike during the Cold War, is no longer influenced by ideology, and that the country pursues economic-political targets. Beijing has used health diplomacy to promote its soft power in the world over the past three decades, especially after the global coronavirus outbreak. The United States and Europe’s negligence of Africa’s medical needs has led China to expand its health diplomacy in most African countries. The African demand for provide preventive equipment during the coronavirus outbreak, as well as the provision of vaccines in 2021, created unique opportunities for Beijing.

    Keywords: Health Diplomacy, China, Africa, World Health Organization, coronavirus
  • Mahdiyeh Heidari * Pages 117-142

    Abstract
    With taking of power by Mohammed bin Salman in Saudi Arabia and rising of China as a great power, the development of foreign relations has become the focus of the two statets' foreign policy. So the main question is, what are the reasons for the expansion of these political, economic and cultural interactions between China and Saudi Arabia? The hypothetical hypothesis is that the expansion of Sino-Saudi interaction is due to three main reasons: first) China's guarantee of stable access to energy resources and diversification of its market share by Saudi Arabia, and second) competition and tension Regional and international, third) efforts to prevent the spread of extremist Islamism. Using Waltz's theory of realism, the findings show that Chinese leaders have sought to balance power in the face of US economic pressures by designing a one-way belt project and engaging Saudi interests with the project while accessing the country's energy. The United States has sought to strike a balance of power against Saudi Arabia's expansion of influence in the region, as well as to reduce tensions and pressure from the United States. The United States has been committed to Saudi Arabia by creating a new strategic ally at the regional and international levels. The method of data collection in this research is based on the library method and the research method is based on the descriptive-analytical method.

    Keywords: China, Saudi Arabia, Structural Realism, Foreign relations, balance of power
  • Hossein Hossein Delavar *, Mohsen Eslami, Seyed Masoud Mousavi Shafaee Pages 143-167

    China actively participated in the BRICS initiative in recent years. China uses the BRICS membership to forge political-economic power and present its dissatisfaction with the distribution of power in international politics. This paper examines the process of China-led BRICS operation to redistribute power under certain conditions. The authors use a historical method and descriptive-analytical approach based on library resources to investigate the roots and logic of China's strategy in initiatives such as the BRICS in a US-dominated world. The findings show that China has pursued a Grand-pattern of balancing at the domestic and foreign levels; therefore, active participation in initiatives such as BRICS represents an aspect of external balance of the Chinese grand  pattern To redistribute power through a soft balance strategy. The authors further identify the major soft balancing tactics that China employs through the BRICS, including  Economic diplomacy .

    Keywords: China, USA, soft balance, Economic Diplomacy, BRICS
  • Farzad Rostami *, Neda Kahrizi Pages 169-193

    The anarchic and self-serving structure of international politics leads to security and power-based competition and rivalry.The current rivalry between the United States and China can be examined in this context. The United States assesses China's presence in the Middle East and the growing Sino-Israeli interaction as a threat in the strategic region of the Middle East. The present study examines the US-China political competition in Israel. The Sino-Israeli increasing relations is remarkable from various dimensions. This article investigates the security implications of Chinese influence in Israel for the United States. The authors use a descriptive analytical approach and a library method to argue that the ncreasing Sino-Israeli relations will have security implications for the United States with technological, infrastructure, cyber and commercial dimensions. Using the theory of the security dilemma, the authors explain the dimensions of China's increasing involvement in the Middle East, with an emphasis on Israel, and its security implications for the United States. Consequently, several security implications are likely for the United States if the United States does not pay attention and the scope of tension between the two economic poles expands It will complicate the situation for the United States

    Keywords: influence expansion, security dilemma theory, China-Israel relations, security scenario, cyber, technological threats
  • Afshin Shamiri, Zeynab Farhadi * Pages 195-218

    Over the past few decades, China has concentrated on numerous resources, especially new power resources, to complete its all-aspects power. This research investigates the different reason for China’s increasing participation in international institutions as well as creating new economic and financial institutions. Findings show that China has taken a non-aggressive and peaceful approach to participating in international institutions and in some cases creates regional and international institutions (such as Shanghai Cooperation Organization, BRICS, and the Asian Infrastructure Investment Bank) in order to change and strengthen its international position, and to change global security and economic arrangements.  This approach, which stems from the dominance of the pragmatic approach in Chinese foreign policy, includes three stages of refusal, participation, and institutionalization in the international arena. The method of this research is a descriptive-analytical method.

    Keywords: China, institutionalization, Partnership, pragmatism, International Institutionalization
  • Nozar Shafiee * Pages 219-245

    descriptive-analytical hypothesis was that China seeks to expand its economic, political, and strategic influence in the region and the world to become a hegemonic power. Along the way, the country, through its Belt and Road initiative, especially lending to infrastructure projects called "public goods" to countries along its route, is trapping these countries in its circle and making them a platform for used its regional and global influence. This approach has created a negative perception of China in the eyes of international public opinion, and this has led China to move away from it instead of approaching the hegemonic position. The findings of the paper show that if countries have a negative perception of the public goods in the realm of international relations, the acquisition, maintenance, and promotion of the hegemonic position will be challenged.

    Keywords: Debt Trap, Belt-Road Initiative, hegemony, public goods
  • Amir Abbasi Khoshkar * Pages 247-267

    China's foreign policy dramatically changed in the post-Mao era as Mao's ideological approach was replaced by an ambition for economic development gaining a share of the world economy. In the meantime, China has resorted to multilateral organizations and institutions to make an impact on international politics. The Chinese elite’s new strategic perception contributed to this shift. This article investigates the background based on which Chinese foreign policy shifted from ideological confrontation to participatory development as well as the role of multilateral organizations and institutions in this process. This research argues that multilateral organizations and institutions are very important in the post-Mao Chinese foreign participatory developmental policy. China's foreign policy will first move towards institutional participation and later towards institutional balancing

    Keywords: post-Mao Foreign Policy Elites, Economic Developmentalism, Perceptual, Conceptual Complexity, Foreign Policy Identity, Role-Making, Multilateral Ordering
  • Mojgan Ghorbani * Pages 269-293

    After the Cold War, One of the most important developments in China's foreign policy was Beijing's understanding to maintain friendly relations with neighboring countries. Good relations with neighbors have been established in order to provide a more favorable environment for domestic economic development and then increase the country's wealth and power in world affairs. so China has developed an integrated regional policy called peripheral policy or neighborhood policy. The question is, what strategies has China adopted in its neighborhood policy, and what challenges does it face? it should be said that China's Neighborhood politics include good neighborly policy during the Deng Xiaoping era, neighbor policy as a partner during the Jiang Zemin era, good, secure and prosperous neighborhood policy during the Hu Jintao era and common society policy with common destiny during the Xi Jinping era. In fact, China is not the only rising power trying to shape its periphery through Ambitious foreign policy initiatives, but the European Union has done this before. The purpose of the article is to show China's leaders with the right understanding of the international system and changing their strategic thinking have adopted appropriate foreign policy and consequently good neighborly diplomacy, and have been able to provide a safe environment for their development Which leads to a new regional order.

    Keywords: Neighborhood Policy, China, Economic Cooperation, development, Peace, USA
  • Fatemeh Mahrough * Pages 295-320

    The evolution of the 21st century international system towards a complex and chaotic system, due to the simultaneous global and regional transition of power between China and the United States, has made the seas more prominent in the process of order transition. Such a transition can be seen in Indo-Pacific maritime tensions, especially in the South China Sea. Such a multi-level transition has brought new challenges to the traditional model of power transition theory and it’s necessary to adjust it within the framework of complex systems. This paper examines the role do seas and oceans play in the transition of power in complex international systems? The author argues that competition to dominate the seas and oceans can be the point of transferring systemic pressures to the branches of the regional order and changing its security architecture towards a new maritime-based security order. The paper, using the multi-level power transition theory, contributes to a better understanding of the dynamics surrounding maritime competition and contestation between China and the United States in the process of power transition from a systemic perspective. The research method is deductive-inductive based on inference and synthesis. In this regard, at first the principles and rules of transition in complex and chaotic systems are extracted, then by combining them, the bifurcation transition model and comprehensive network control system is presented.

    Keywords: Maritime Transition, China, United State, Indo-pacific